هم افزا
آموزشی و اطلاع رسانی
سه شنبه 20 مرداد 1394برچسب:, :: 10:24 :: نويسنده : محمد مهدی زاده
سرلشکر شهید «عباس بابایی» خلبان با کفایت نیروی هوایی ارتش، چهره نامآشنای رزمندگان 8 سال دفاع مقدس و یار وفادار فرماندهان قرارگاههای عملیاتی است، که تا هنگام شهادت، بیش از 60 مأموریت جنگی را با موفقیت کامل به انجام رساند؛ وی به خاطر لیاقتی که در دوران فرماندهی پایگاه شکاری اصفهان از خود نشان داد؛ به درجه سرهنگی ارتقاء یافته و به سمت معاون عملیات نیروی هوایی ارتش منصوب شد. ایمان به خدا، روحیه شهادتطلبی، شجاعت، ایثاری و مجاهدتی که شهید بابایی در طول سالهای دفاع مقدس از خود به نمایش گذاشت، همچون برگ زرینی بر تارک نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران میدرخشد. او با بیش از 3000 ساعت پرواز عملیاتی، قسمت اعظم عمر خویش را در پروازهای عملیاتی و یا قرارگاهها و جبهههای جنگ در غرب و جنوب کشور سپری کرد. بیا ن برخی از خاطرات وی از زبان نزدیگان:
هراس از کبر و غرور عباس از کبر و غرور فوقالعاده هراس داشت. به یاد دارم زمانی که فرمانده پایگاه اصفهان بود برای دیدن ما به قزوین آمد و چون ما در همان ایام برنامه تعزیهخوانی داشتیم، او هم طبق معمول در برنامه تعزیهخوانی شرکت کرد. در این تعزیه او در نقش یک سوار عرب ظاهر میشد که باید سوار اسب میشد و دور یکبار میدان گشت میزد. عباس لباس آن مرد را پوشید و سوار بر اسب به صحنه آمد، اما بعد از چند لحظه از اسب پیاده شد، فوراً خودم را به او رسانیدم و گفتم چرا از اسب پیاده شدی؟ با عصبانیت گفت: من سوار اسب نمیشوم چون بعد از سوار شدن بر اسب برای یک لحظه احساس کردم غرور مرا گرفت. خلاصه عباس از اسب پیاده شد و این نقش را به صورت پیاده اجرا کرد، او که یک سرهنگ خلبان و فرمانده پایگاه هشتم شکاری بزرگترین پایگاه نیروی هوایی بود، از غروری که ممکن بود به علت سوار شدن بر اسب بر او مستولی شود، اینطور وحشت داشت. راوی: مرحوم حاج اسماعیل بابائی- پدر شهید
سه شنبه 20 مرداد 1394برچسب:, :: 10:22 :: نويسنده : محمد مهدی زاده مذاکره برخلاف تصورات برخی ها، به هیچ چیز کمک نمی کند.
سه شنبه 20 مرداد 1394برچسب:, :: 10:21 :: نويسنده : محمد مهدی زاده برادر !! خواهر !!.ما بدهکاریم!.پدر !! مادر !! همسر !! فرزند !!.ما بدهکاریم..دوست !! رفیق !! آشنا !!.ما بدهکاریم..آقای مهندس !! آقای دکتر !! خانم مهندس !! خانم دکتر !!.ما بدهکاریم..آقای معلم!! خانم معلم!! استاد!! کارگر !!.ما بدهکاریم..آقای وکیل!! وزیر!! نماینده!! آقای رییس!!.ما بدهکاریم!.ما به آن روزها و شبها بدهکاریم..ما به آن مادر و پدر که با اشک و گریه، فرزندشان را روانه جبهه کردند،بدهکاریم..به آن خانمی که بغضش را در گلو خفه کرد تا سد راه شوهرش نشود،به آن نوزاد سه ماهه کهحسرت گفتن کلمه «بابا» راتا همیشه بر دل خواهد داشت،بدهکاریم..به مظلومیت آن شهیدی کهدلش برای تنها دخترش تنگ میشد، اما فرصت بازگشت به خانه را نداشت،بدهکاریم..به بزرگی و غرور آن امیر ارتش که به او گفتنددخترت روی تخت بیمارستان منتظر دیدن توست،برگرد،اما او بخاطر صدها جوان هم سن و سال دخترش حاضر به ترک جبهه نشدو تنها زمانی به خانه برگشت، کهجسد دخترش را دفن کرده بودند… .ما بدهکاریم..ما به اندازه قطرات اشک مادران و همسران ،به اندازه قطرات خون به ناحق ریخته ،بدهکاریم..به مظلومیت، معصومیت دختران و پسران بابا ندیده، به گریههای شبانگاه همسران شوهر از دست داده ،بدهکاریم..به بزرگی پیرمردی که کمر خم نکردو بر جنازه تنها فرزندش نماز خواند،بدهکاریم..ما به نام هزاران هزار شهید ، جانباز، اسیر،به هزاران هزار خانواده ، هزاران هزار پدر و مادر،هزاران هزار کوچه که نام شهید را بر آن گذاشتهاند ،بدهکاریم.ما به ایران، به اسلام بدهکاریم…..حال خود دانید!! سه شنبه 20 مرداد 1394برچسب:, :: 10:17 :: نويسنده : محمد مهدی زاده در هشتم شوال سال 1344 هجری قمری پس از اشغال مکه، وهابیان به سرکردگی عبدالعزیزبن سعود روی به مدینه آوردند و پس از محاصره و جنگ با مدافعان شهر، سرانجام آن را اشغال کرده، مأمورین عثمانی را بیرون کردند و به تخریب قبور ائمه بقیع و دیگر قبور همچنین قبر ابراهیم فرزند پیامبر اکرم – صلی الله علیه و آله و سلم – قبور زنان آن حضرت ، قبر ام البنین مادر حضرت اباالفضل العباس – علیه السلام – و قبر عبدالله پدر پیامبر و اسماعیل فرزند امام صادق – علیه السلام – و بسیاری قبور دیگرپرداختند. ضریح فولادی ائمه بقیع را که در اصفهان ساخته شده بود و روی قبور حضرات معصومین امام مجتبی، امام سجاد ، امام باقر و امام صادق – علیهم السلام – قرار داشت را از جا در آورده و بردند. اما این اولین حمله آنان به مدینه نبود. آنان در سال 1221 هجری نیز یک بار دیگر به مدینه هجوم برده، پس از یک سال و نیم محاصره توانسته بودند آن شهر را تصرف کنند و پس از تصرف اقدام به غارت اشیای گرانبهای حرم پیامبر – صلی الله علیه و آله و سلم – و تخریب و غارت قبرستان بقیع نمودند.
ادامه مطلب ... سه شنبه 20 مرداد 1394برچسب:, :: 10:16 :: نويسنده : محمد مهدی زاده ✊بعضی ها فکر میکنند از RQ 170 در آسمان ایران، از سفارت شنود در طالقانی بپرسید؟
دو شنبه 29 تير 1394برچسب:, :: 22:10 :: نويسنده : محمد مهدی زاده
حضرت امیر المومنین علی علیه السلام ۱۴۰۰ سال پیش فرمودند: “إذا رأیتم الرایات السود فالزموا الأرض ولا تحرکوا أیدیکم ولا أرجلکم ثم یظهر قوم ضعفاء لا یُوبه لهم قلوبهم کزُبَر الحدید هم أصحاب الدولة لا یفون بعهد ولا میثاق یدعون إلى الحق ولیسوا من أهله “أسماؤهم الکنى ونسبتهم القرى” حتى یختلفوا فیما بینهم ثم یؤتی الله الحق من یشاء…” (۱) ترجمه: زمانی که پرچم های سیاه را دیدید از جای خود حرکت نکنید – به این معنا که دعوت آنان باطل است و نباید به کمک آنان بشتابید – سپس قومی ضعیف ظاهر می شوند که قلب هایشان مانند براده های آهن سخت است، آنها وفادار به هیچ عهدی نیستند، به حق فرا می خوانند در حالیکه از آن نیستند، اسامی شان، کنیه و نسبت هایشان از نام شهرها گرفته شده؛ تا اینکه در بین خود اختلاف نظر پیدا می کنند و خداوند خداوند اهل حق – هر کسی که بخواهد- را ظاهر می سازد…” گفته می شود این سخن که مفهوم آن تماما با تروریست های “داعش” منطبق است کسانی که پرچم های سیاه دارند، اسامی شان، کنیه است مانند “ابو مصعب، ابوالبراء و…” و نسبت هایشان به شهرها می رسد مانند “البغدادی، الحرانی و…” . شایان ذکر است، حدیث فوق در کتاب “احقاق الحق و ازهاق الباطل” ذکر شده است. درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان
|
|||||||||||||||||
|